۰

دعای روز یازدهم ماه رمضان+ صوت و شرح دعا آیت الله مجتهدی و جواد محدثی

 


دعای روز یازدهم ماه رمضان+ صوت و شرح دعا آیت الله مجتهدی و جواد محدثی 

 

در شرح دعای روز یازدهم ماه مبارک رمضان، خوبی کردن رو از خدا میخواهیم و اینکه انجام کار خوب  رو هم دوست داشته باشم. از طرف دیگر، از گناه و معصیت و بدی کردن هم بیزار شوم.

وبدون کمک خداوند و شفاعت ائمه معصومین نمیتوانیم به اینها برسیم و لذا از آنها درخواست کمک میکنم تا از ما دستگیری و شفاعت کنند . در ادامه با حکایت ها و خاطرات شنیدنی از استاد، بیشتر توضیح داده ایم.

 

راهنمای مطالعه:

 

 

اَللّهُمَّ حَبِّبْ اِلَیَّ فیهِ الْاِحْسانَ

خدایا کاری کن که خوبی ها را دوست داشته باشم و از بدی ها بدم بیاید و عبادت و خوبی نزد من محبوب باشد.

و این دعای خیلی خوبی هست که انسان طوری باشد که از کار خوب لذت برد. اگر خواستی کار خوبی انجام بدهی مخفیانه انجام بده به قصد قربت انجام بده؛ اگر باخبری که همسایه ات تنگدست هست خیرات و صدقات خود را به شخص ناشناسی؛ به یک بار بری بده مثلا؛ بگو این قالی را برو بده در خانه فلانی ؛ تا خدایی نخواسته همسایه ات خجل نشود.

طوری زندگی کنید که آبروی کسی را نریزید. در احسان اهل ریاکاری نباشید. که اگر اینگونه بودید در قیامت برای شما اجر و پاداش نیست.

چیز خوب هم صدقه بدهید؛ اگر متمکن هستی جنس اعلاء را برای صدقه و خیرات کنار بگذار؛ شخص متمکنی می گفت برای زکات فطریه جو می شود داد؟ به او گفتم: مگر خود تو نان جو می خوری؛ تو که وضعت خوب هست برنج اعلای آستانه اشرفیه بده. چرا جو می دهی؟! تازه وقتی هم به درب منزل مستحق بردی نگو این فطریه هست؛ تو چکار داری بگویی این برنجی که آورده ام؛ فطریه هست! بگو به منزلتان می آمدم خواستم دست خالی نیایم؛ بگو عیدی هست و.. کاری نکن که فامیل فقیرت؛ همسایه تنگدستت خجالت بکشد.

بهترین خوبی ها این هست که آدمی به فامیل نادارش کمک کند، بعضی ها به فامیل نمی دهند و به دیگران می دهند؛ حتی مرحوم آیت الله العظمی بروجردی ( ره ) احتیاط می کردند و می فرمود: اگر در شهر تان مستحق وجود دارد؛ اشکال دارد که فطریه را به شهر های دیگر بفرستید. پس اگر شما اهل تهران باشید و پول فطریه را فرستادی اصفهان اگر این پول در بین راه تلف شد شما ضامن هستی و باید یک مرتبه دیگر این پول را بدهی.

پس دعا دعای خیلی خوبی هست؛ از خدا بخواهیم که احسان را در نزد ما محبوب کند.

 

حدیث

در حدیث وارد شده است « خیرکم من اطعم الطعام »(2)

 بهترین شماها کسانی هستند که اطعام طعام می کنند؛ غذا درست می کند و به دیگران اطعام می کند

 

خاطره:

درقدیم رسم بود کسی که مرده ای داشت در شب های جمعه همان غذایی که میت ایشان دوست داشت می پختند و خیرات می کردند؛ مثلا اگر پدر مرحوم کسی قیمه پلو دوست داشت شب جمعه آن را تهیه می کردند و خیرات می کردند و...در روایت آمده است که ارواح مردگان مومنین در شب های جمعه بر بالای پشت بام منازل اقارب و خویشان سر می زنند و می گویند: آن لقمه هایی که جلوی سگان می اندازید به نیت ما خیرات کنید! ما محتاج هستیم، التماس می کنند!(3)

بیاد دارم، زمانی که بچه سال بودم و در مغازه پدرم کار می کردم، بعضی ها سوار بر گاری؛ سیب قندی آورده بودند و داد می زدند؛ « خیر مرده ها ». شما هم برای اموات خیرات داشته باشید. اما متاسفانه الان کسی به فکر مردگان نیست! آن وقت می گویند: آقا کار من پیچیده است و گره در زندگی دارم؛ باید چکار کنم! ؟ وقتی پدرت از تو راضی نیست همین می شود دیگر . اگر هم بگویی پدرم تا زنده بود از من راضی بود آن مربوط به زمان حیات آن خدا بیامرز هست نه حالا که او را فراموش کرده ایی! الان که دست او از دنیا کوتاه هست و تو برای او کار خیری نمی کنی از تو ناراضی هست

 

حدیث:

در روایت آمده است: بعضی از افراد هستند که در زمان حیات والدین آنها از ایشان راضی بودند و بعد از مرگ از فرزندان خود؛ ناراضی هستند.(4)

 

حکایت:

شخصی در خواب دید که ارواح مومنین به سرعت به سوی بهشت در حرکت هستند و در بین ایشان شخصی بود که لنگ لنگان به سوی بهشت قدم برمی داشت؛ از او سئوال کرد: علت اینکه شما به آهستگی در حال حرکت به سوی بهشت هستید چیست؟

مرد جواب داد: آن ارواح مومنینی که به سرعت حرکت می کنند بخاطر این است که اولاد آنها نسبت به اموات خود، اهل خیرات بوده اند اما فرزند من برای پدرش کار خیری انجام نمی دهد و سیر و حرکت من به سوی بهشت آهسته و کند می باشد.

مرد گفت: آدرس منزل فرزند شما کجاست تا به او اطلاع بدهم

روح آن مومن گفت: پسرم رخت شوی هست و شغل او گازری است و در فلان منطقه سکونت دارد

این شخص از خواب بیدار می شود و فرزند آن مرحوم را پیدا می کند و شرح واقعه می کند. و می گوید:: فلانی پدرت از تو ناراضی هست و در عالم خواب از تو گله کرد و از تو می خواست که برای او خیراتی داشته باشی

پسر آن مرحوم که وضع مالی مناسبی نداشت و کمی عصبانی بود دست در زیر آب دریا کرد و مشتی آب بیرون ریخت و گفت: این مشت آب هم خیرات پدرم.

فردا شب در خواب دید که پدر این شخص لباس شوی با تندی حرکت می کند و تعجب کرد! پرسید داستان از چه قرار هست؟

جواب داد: آن زمانی که پسرم با عصبانیت آن مشت آب را از دریا بیرون ریخت، در کنار ساحل دریا ماهی ریز و کوچکی در حال مردن بود و به خشکی افتاده بود؛ وقتی پسرم آن مشت آب را به بیرون دریا ریخت و گفت: این هم خیرات پدرم آن مشت آب بر روی آن ماهی ریخت و او هم جانی گرفت و به داخل دریا پرید، و زنده ماند به برکت همان یک عمل این گونه شد.

لذاست که یک کار خوب سبب نجات یک نفر می شود، لذا در حدیث آمده است: خیرکم إطعامُ الطَّعامِ ، و إفشاءُ السَّلامِ ، و الصَّلاةُ باللَّيلِ و النّاسُ نِيامٌ  »(5)بهترین شما کسی هست که اطعام طعام کند و بلند سلام کند و اهل نمازشب باشد در زمانی که مردم در خواب هسنتد.

البته انسان باید خودش را از همه بدتر بداند و موقع نماز شب به یاد این حدیث نباشد که بله من از همه بهتر هستم؛ و دچار عجب بشود.

امام سجاد علیه السلام در حدیث ابوحمزه ثمالی به ما یاد داده اند و فرموده اند:« خدایا آیا در بین بندگانت از من بدتر وجود دارد «فمن یکون اسوء حال منی »(6) با اینکه ایشان معصوم است ولی اینگونه خودش را کوچک می بیند بخاط همین هیچ وقت نگویید که من خوب هستم. ولو حدیث می گوید شما خوب هستید و اهل اطعام طعام و خیرات و نماز شب هستید. همیشه بین خوف و رجاء باشید.

 

وَکَرِّهْ اِلَیَّ فیهِ الْفُسُوقَ وَالْعِصْیانَ

خدایا من را طوری قرار بده که از فسق و معصیت بیزار بشوم و از گناه کردن بدم بیاید، اگر گناه در نظر شما به شکل نجاست تمثل پیدا بکند هزگز گناه نمی کنی

 

راز عصمت معصوم:

 اگر معصوم اهل گناه نیست به خاطر این است که ایشان باطن و حقیقت گناه را می بینند و در منظر ایشان گناه زشت جلوه می کند

 

وَحَرِّمْ عَلَیَّ فیهِ السَّخَطَ وَالنّیرانَ

خدایا غضب و آتش خودت را بر من حرام کن

خاطره:

در نجف اشرف شخصی با آیت الله سیبویه شوخی می کرد و می گفت شما جلوی در بهشت من را هل بدهید تا داخل بهشت شوم؛ من حال جهنم رفتن را ندارم؛ خدایا ما حال جهنم رفتن نداریم، جهنم خیلی مشکل هست؛ انشا الله هر کسی با ولای امیر المومنین علی علیه السلام از دنیا برود به جهنم نمی رود. (7)

 

حدیث:

امام صادق علیه السلام فرموده اند: شما ایمانتان را با خودتان بیاورید ما از شما دستگیری و شفاعت می کنیم؛ آیاتی که در قرآن درباره شفاعت آمده است مربوط به کسانی است که با ایمان از دنیا می روند. خود این آیات دو نوع هستند:

بعض آیات گفته اند: « وَ لا یقْبَلُ مِنْها شَفاعَةٌ »(8)و بعض آیات اینگونه است که «مَنْ ذَا الَّذی یشْفَعُ عِنْدَهُ إِلاَّ بِإِذْنِهِ »(9) یعنی شفاعت نیست پس جمع بین این دو دسته از آیات به این است که شفاعت نیست برای مردودین و شفاعت هست برای تجدیدی ها.

قبولی ها هم شفاعت دارند منتهای برای افزایش درجه؛ اما نوع ما از گروه دوم هستیم؛ یعنی جزو تجدیدی ها هستیم. و فقط اولیای الهی ا گروه قبولی ها می باشند. خدا نکند که ما جزو مردودین باشیم.

 

حکایت:

استاد ما آقای برهان می فرمود: شخصی در حالت احتضار بود؛ هر چه شهادتین را به او تلقین می کردیم او شهادتین را نمی گفت! اتفاقا نفس او برگشت و حال او جا آمد و از او پرسیدیم: فلانی چرا شهادتین را نمی گفتی؟

ایشان گفت: مدتی است یک آینه قدی خریده بودم و به آن علاقه داشتم؛ تا می خواستم شهادتین را بگویم، شیطان را می دیدم که به من می گوید: اگر بگویی آیینه را می شکنم ! و بعد از این واقعه ایشان آئینه را برد و فروخت.

 این ها همه از عوارض محبت به دنیاست، ممکن است بخاطر یک آئینه انسان ایمانش را از دست بدهد!

 

بِعَوْنِکَ 

خدایا همه این دعا ها را تو خواستم ولی تا خودت کمک نکنی من نمی توانم به این امور متخلق بشوم و بدون یاری تو این مسائل محقق نمی شوند.

 شما باید یک قدم بردارید تا خدا هم شما را کمک کند. در روایت آمده است: اگر شما یک قدم بسوی او بر داری خداوند هروله کن بسوی تو می دود؛ (10) لذا نا امید هم نباش. ولی باید یک قدم بسوی او برداری تا امدا های الهی را ببینی.

 

یا غِیاثَ الْمُسْتَغیثینَ

یعنی ای خدایی که هر کسی که به تو بگوید الهی پناهم بده تو پناهش می دهی


پی نوشت ها:

(1)- بحارالأنوار ج : 95 ص : 33

(2)- كافي ج : 4 ص : 50

 عَلِيُّ بْنُ إِبْرَاهِيمَ عَنْ عَلِيِّ بْنِ مُحَمَّدٍ الْقَاسَانِيِّ عَمَّنْ حَدَّثَهُ عَنْ عَبْدِ اللَّهِ بْنِ الْقَاسِمِ الْجَعْفَرِيِّ عَنْ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ ع قَالَ قَالَ رَسُولُ اللَّهِ ص خیرکم إطعامُ الطَّعامِ ، و إفشاءُ السَّلامِ ، و الصَّلاةُ باللَّيلِ و النّاسُ نِيامٌ 

(3)- رك: جامع الأخبار ص 169   

قَالَ ص

إنَّ أَرْوَاحَ الْمُؤْمِنِينَ تَأْتِي كُلَّ جُمُعَةٍ إِلَى السَّمَاءِ الدُّنْيَا بِحِذَاءِ دُورِهِمْ وَ بُيُوتِهِمْ، يُنَادِي كُلُّ وَاحِدٍ مِنْهُمْ بِصَوْتٍ حَزِينٍ بَاكِينَ: «يَا أَهْلِي! وَ يَا وُلْدِي! وَ يَا أَبِي! وَ يَا أُمِّي وَ أَقْرِبَائِي! اعْطِفُوا عَلَيْنَا، يَرْحَمْكُمُ اللَّهُ بِالَّذِي كَانَ فِي أَيْدِينَا، وَ الْوَيْلُ وَ الْحِسَابُ عَلَيْنَا، وَ الْمَنْفَعَةُ لِغَيْرِنَا»،وَ يُنَادِي كُلُّ وَاحِدٍ مِنْهُمْ إِلَى أَقْرِبَائِهِ: 

 

 «اعْطِفُوا عَلَيْنَا بِدِرْهَمٍ أَوْ بِرَغِيفٍ أَوْ بِكِسْوَةٍ، يَكْسُوكُمُ اللَّهُ مِنْ لِبَاسِ الْجَنَّةِ». ثُمَّ بَكَى النَّبِيُّ صلّی الله علیه و آله وَ بَكَيْنَا مَعَهُ، فَلَمْ يَسْتَطِعْ النَّبِيُّ صلّی الله علیه و آله أَنْ يَتَكَلَّمَ مِنْ كَثْرَةِ بُكَائِهِ، ثُمَّ قَالَ: أُولَئِكَ إِخْوَانُكُمْ فِي الدِّينِ، فَصَارُوا تُرَاباً رَمِيماً بَعْدَ السُّرُورِ وَ النَّعِيمِ، فَيُنَادُونَ بِالْوَيْلِ وَ الثُّبُورِ عَلَى أَنْفُسِهِمْ، يَقُولُونَ: «يَا وَيْلَنَا! لَوْ أَنْفَقْنَا مَا كَانَ فِي أَيْدِينَا فِي طَاعَةِ اللَّهِ وَ رِضَائِهِ مَا كُنَّا نَحْتَاجُ إِلَيْكُمْ»، فَيَرْجِعُونَ بِحَسْرَةٍ وَ نَدَامَةٍ، وَ يُنَادُونَ: أَسْرِعُوا صَدَقَةَ الْأَمْوَاتِ‏. 

 

(4)- درر الأخبار با ترجمه، ترجمه‏ فارسى، ص: 571

مشكاة الانوار: از كتاب محاسن، از حضرت امام باقر عليه السّلام روايت شده كه فرمود: از حضرت رسول صلّى اللَّه عليه و آله سؤال شد: كيست كه حقش بر مرد بالاتر از همه باشد؟ فرمود: پدر و مادرش و فرمود: همانا مرد به پدر و مادرش نيكوكار مى‏شود در حالى كه آنها زنده بوده‏اند، و [پس از مردن ايشان‏] بر ايشان، استغفار نمى ‏كند عاق والدين مى ‏شود، و به درستى كه مرد عاق والدين مى ‏شود در حالى كه آنها زنده بوده‏ اند و پس از اينكه ايشان مردند بر ايشان زياد استغفار مى‏ كند، نيكوكار بر والدين مى‏ شود.                    

(5)- كافي ج : 4 ص : 50

(6)- مصباح‏ كفعمي ص  595

(7)- ارشاد القلوب-ترجمه سلگى ج‏2  ص  349   

 شخصى بر «زيد بن على» وارد شد و عرض كرد: يا ابن رسول اللَّه، از آنچه خدا به شما داده برايم حديث كن؟  فرمود: پدرم از پدرش از جدّش روايت كرد كه پيامبر صلّى اللَّه عليه و آله و سلّم فرمود:

هر كس ما اهل بيت عليهم السّلام را دوست بدارد، در قيامت او را شفاعت مي كنيم، و كسى كه ما را دوست بدارد با ما محشور مى‏ شود و با ما وارد بهشت مى‏ گردد،

(8)- سوره مباركه ؛بقرة :  48

وَ اتَّقُوا يَوْماً لا تَجْزي نَفْسٌ عَنْ نَفْسٍ شَيْئاً وَ لا يُقْبَلُ مِنْها شَفاعَةٌ وَ لا يُؤْخَذُ مِنْها عَدْلٌ وَ لا هُمْ يُنْصَرُونَ

ترجمه : و از آن روز بترسيد كه كسى مجازات ديگرى را نمى ‏پذيرد و نه از او شفاعت پذيرفته مى‏ شود؛ و نه غرامت از او قبول خواهد شد؛ و نه يارى مى ‏شوند.

(9)- سوره مباركه ، بقرة :  255

اللَّهُ لا إِلهَ إِلاَّ هُوَ الْحَيُّ الْقَيُّومُ لا تَأْخُذُهُ سِنَةٌ وَ لا نَوْمٌ لَهُ ما فِي السَّماواتِ وَ ما فِي الْأَرْضِ مَنْ ذَا الَّذي يَشْفَعُ عِنْدَهُ إِلاَّ بِإِذْنِهِ

ترجمه : هيچ معبودى نيست جز خداوند يگانه زنده، كه قائم به ذات خويش است، و موجودات ديگر، قائم به او هستند؛ هيچگاه خواب سبك و سنگينى او را فرا نمى‏گيرد؛ (و لحظه‏اى از تدبير جهان هستى، غافل نمى‏ ماند؛) آنچه در آسمانها و آنچه در زمين است، از آن اوست؛ كيست كه در نزد او، جز به فرمان او شفاعت كند؟

(10)- پيام پيامبر، ترجمه‏ فارسى، ص: 303

 از پيامبر اكرم رسول خدا صلّى اللَّه عليه و آله روايت شده است كه خداوند متعال مى ‏فرمايد: «اگر كسى با اين بينش كه من زيان و نفع مى‏ رسانم، مرا به دعا خواند، خواسته‏ اش را روا مى ‏دارم».

از ابوذر غفارى روايت شده است كه گفت: شنيدم: رسول خدا صلّى اللَّه عليه و آله فرمود: خداوند- عزّ و جلّ- مى‏ فرمايد: «اگر كسى كار نيكى انجام دهد، مانند آن ده برابر خواهد داشت و هر آن كس مرتكب كار زشتى شود، پاداش بدى، بدى ‏اى مانند آن است، يا چيزى از آن را مى ‏بخشايم. و اگر كسى يك وجب به من نزديك شود، يك ذراع به او نزديك م ى‏شوم، و اگر كسى يك ذراع به من نزديك شود، من به اندازه فاصله بين دو دست باز به او نزديك مى ‏شوم. اگر كسى آهسته رو به سوى من نهد، رحمت من شتابان شامل او مى ‏شود. و اگر كسى در حالى به ديدار من آيد كه به پرى زمين گناه همراه داشته باشد، امّا چيزى را شريك من نگرداند، در حالى به ديدارش مى ‏روم كه برابر با گناهش آمرزش به او ارزانى مى ‏دارم.»           


    شرح دعای روز یازدهم ماه مبارک رمضان| جواد محدثی

دعای روز یازدهم ماه مبارک رمضان

 

فرازهای این دعا عبارت است از:

 

عشق به «احسان» و نفرت از «عصيان»

«فسق» و حريم گناه

ربط خشم خدا با آتش دوزخ

مددخواهى از خدا

 

عشق به «احسان» و نفرت از «عصيان»

نيكى و بدى، هر دو از انسان سر مى زند و «احسان» و «عصيان» كار انسانهاى نيك و بد است.

پرداختن به احسان و اجتناب از عصيان، وقتى ارزش دارد كه به صورت يك ملكه و خصلت ذاتى و سجيّه اخلاقى درآيد، نه مقطعى و نه لحظه اى. و اين در صورتى است كه ريشه در قلب انسان داشته باشد.

عشق به نيكى و نفرت از زشتى و گناه، در دل انسان باشد. بايد انگيزه ها درونى و قلبى شود. احسان، بايد «محبوب» انسان شود و فسق و عصيان، «منفور».

علاقه و عشق به چيزى، انسان را نستوه مى كند. اگر نيكى، محبوب ما شود، ديگر نيازى به تحريك و انگيزش خارجى نيست، احتياجى به ايجاد انگيزه نيست. خود آن حبّ و علاقه، ما را به طرف احسان مى كشد. طورى كه اگر نيكى نكنيم، ناراحتيم. عشق به يك عمل نمى گذارد انسان از آن خسته شود. مهمّ آن است كه به اين «مرحله» برسيم. در اين صورت، سرزدن «حسنات» از ما، مؤنه و زحمتى ندارد.

عمل صالح و احسان، ثمره اى است كه از درخت «حبّ» مى رويد و «حبّ احسان» بذرى است كه تلاش دائمى در جهت «نيكوكارى» را مى روياند.

 

«فسق» و حريم گناه

فسق، در لغت، بمعناى بيرون آمدن هسته از پوسته و قشر است.

وقتى هسته اى را بكارند، پس از مدّتى كه پوسته ظاهرى اش پاره و شكافته شود و جوانه بزند، اين را «فسق» گويند.

امّا كاربرد فسق در مورد گناهان به اين معنى است كه مسلمان خداشناس، در حريمى از مقرّرات و «بايد»ها و «نبايد»ها به سر مى برد و قوانينى بر زندگى و رفتار مؤمن حاكم است. اين دستورها و قوانين، همچون پوسته اى او را محدود مى كند، در حصارى محكم نگه داشته است. فرمان ها و نهى هاى الهى، يك حفاظ براى انسان است.

مرزهاى حفاظتى و دايره هاى كنترل است.

آن كس كه گناه مى كند، پا را از اين دايره بيرون گذاشته است.

معصيت، چه به صورت ترك فرمان، يا ارتكاب يك نهى، خروج از محدوده مجاز و ورود به قلمروِ «ورود ممنوع» است، نوعى دريدن پرده حفاظتى و ترك حريم و هتك قانون و قدم گذاشتن در منطقه خطر است.

اين است كه به گنهكارى كه به حريم قانون تجاوز مى كند و عصيان از او سر مى زند، «فاسق» گفته مى شود و به اين تعدّى، «فِسق».

مطلوب آن است كه گناه و عصيان و فسق، در نظر انسان «قبيح» و «مكروه» و «منفور» باشد و طبع سالم آدمى، آن را نپذيرد.

اگر به اين مرحله رسيديم كه واقعاً نافرمانى و فسوق و معصيت را «زشت» دانستيم، بسيارى از مسائل حلّ است و نيازى به بسيارى از كنترل ها نيست. يك مأمور باطنى و نيروى قلبى، پيوسته ما را از ورود در «منطقه ممنوعه» گناه، باز مى دارد و از طرف ديگر نيروى «احسان طلبى» و عشق به نيكى بطور مداوم، مشوّقى براى پرداختن به حسنات و صالحات است.

 

ربط خشم خدا با آتش دوزخ

فرازهاى دعاى امروز در ارتباط با يكديگر است.

عشق به احسان، بطور طبيعى نفرت از گناه را هم به همراه دارد.

زشت دانستن فسوق و عصيان، انسان را از افتادن در سخط و خشم الهى باز خواهد داشت.

مصونيت از غضب پروردگار، بيمه عذاب دوزخ است. چرا كه ارتكاب نافرمانى و فسق، خداوند را به خشم مى آورد و كسى كه مورد غضب و نفرت الهى قرار گرفت، بايد در انتظار «آتش» باشد. قرآن كريم، از جمله كسانى را كه مشمول عذاب الهى و شعله هاى آتش فروزان مى داند، عبارتند از: شقاوتمندانى كه تكذيب كننده حقايق و پشت پازننده به مكتب انبيا و دعوت هاى آنانند. پروردگار هم از مكذّبين ناخشنود است و برايشان، جهنّم را مهيّا كرده است.

پس گناهان، هيزم آتشى اند كه خودمان برافروزنده آنيم و ما در آتشى كه خودمان با گناهان، برافروخته ايم، خواهيم سوخت.

چاره در ترك گناه است. و راه، اطاعت پروردگار و عبوديّت اوست.

 

مددخواهى از خدا

باز هم در پايان دعا، دست نياز به طرف پروردگار گرفته ايم و خود را نيازمند يارى و كمك او مى دانيم تا:

عشق به احسان پيدا كنيم، و نفرت از فسق و نافرمانى داشته باشيم.

از سخط خداوند و آتش دوزخ در امان باشيم،

خدايى كه فريادرس محرومان و پناه درماندگان و اميد نااميدان است. اهل استغاثه را پناه مى دهد و دادخواهان و يارى طلبان را، پاسخ مى دهد و يارى مى كند.

اميد آنكه لطفش دستمان گيرد و كيمياى نظرش، مسِ وجودمان را طلا كند.

 

 دعای روز دوازدهم ماه مبارک رمضان+صوت          |         دعای روز هشتم ماه مبارک رمضان+صوت 


منبع: سيناي نياز؛ جواد محدثي

    

۵
از ۵
۲۷ مشارکت کننده

نوشته های اخیر

دسته بندی
​​​​​​​_________

رمز عبورتان را فراموش کرده‌اید؟

ثبت کلمه عبور خود را فراموش کرده‌اید؟ لطفا شماره همراه یا آدرس ایمیل خودتان را وارد کنید. شما به زودی یک ایمیل یا اس ام اس برای ایجاد کلمه عبور جدید، دریافت خواهید کرد.

بازگشت به بخش ورود

کد دریافتی را وارد نمایید.

بازگشت به بخش ورود

تغییر کلمه عبور

تغییر کلمه عبور

حساب کاربری من

سفارشات

مشاهده سفارش

سبد خرید