شرح دعای روز چهارم ماه مبارک رمضان+صوت و ترجمه
در دعای روز چهارم ماه مبارک رمضان از خدا میخواهیم: به ما قدرت و نیروی انجام عبادتها را عنایت کند حلاوت و شیرینی یادش را به ما بچشاند توفیق اداء شکرش را به ما بدهد و ما را از گناه کردن حفظ کند و توفیق ترک گناه را بدهد
| april 6 2021 |
راهنمای مطالعه:
- شرح دعای روز چهارم ماه مبارک رمضان| آیت الله مجتهدی رحمة الله علیه
- چرا خیر و برکت کم شده است؟
- شکر به چه معناست؟
- خدا را شکر که گناه، بو ندارد
صوت دعای روز چهارم ماه رمضان.mp3
1. اللَّهُمَّ قَوِّنِی فِیهِ عَلَی إِقَامَةِ أَمْرِکَ؛ خدایا به من قوت بده که در ماه رمضان خوب عبادت کنم و امر تو را اطاعت کنم ؛ نباید فراموش کرد قوّت عبادت غیر از قوّت بازو است. (2)
حکایت:
در مشهد پیرمردی بود بالای صد سال عمر داشت ولی نماز هایش را ایستاده می خواند ! همان پیرمرد یک بار سبک را به زور بر می داشت بنابراین قوت عبادت غیر از قوت بدن است.
توان امیر المؤمنین علیه السلام الهی بود
امیر المومنین نان خشک را نمی توانست بشکند، ولی قلعه خیبر را فتح کردند و آن رشادت ها را آفریدند و یاران ایشان گفتند : شما با این شجاعت و .. چطور نان خشک را نمی توانید بشکنید، حضرت فرمودند: آن به قوه روحانی بود و این به قوه جسمانی است. (3)
لذا این دو قوه با هم دیگر تفاوت دارد، لذا در ماه رمضان از خدا درخواست کنید که قوه عبادت به شما بدهد . در دعای کمیل هم این دعا از خدا خواسته می شود که « قَوّ عَلی خِدمَتِکَ جَوارحی » (4)
در قدیم پدران ما دو ساعت به اذان برای عبادت در اتاقی خلوت می کردند و یک ساعت بعد از آفتاب از خلوت گاه خود بیرون می آمدند و دنبال کسب و کار می رفتند؛ تاجر های ما هم اینطوری بودند ! دعا میخواندند ؛ زیارت عاشوراء می خواندند و… بعد به محل کسب می رفتند ولی الان چه… ؟! لذا خیر و برکت هم کم شده است.
2. وَ أَذِقْنِی فِیهِ حَلاَوَةَ ذِکْرِکَ؛ خدایا در این ماه رمضان یک درخواست دیگر هم از تو دارم و آن این است که حلاوت و شیرینی یاد خودت را به من بچشانی؛
که اگر اینطور شد؛ دعای کمیل خواندن هم مزه پیدا می کند ؛ دعای ابوحمزه خواندن هم مزه پیدا می کند ؛ دعای افتتاح مزه می کند؛ روزه ماه مبارک رمضان مزه می کند و … بدانیم که عبادت هم مزه دارد.
در روایت وارد شده است اگر عالمی به علمش عمل نکند کمترین عذابی که خدا برای او در نظر می گیرد این است که حلاوت و شیرینی مناجات با خدا از او گرفته می شود « إِنَّ أَدْنَی مَا أَنَا صَانِعٌ بِهِمْ أَنْ أَنْزِعَ حَلَاوَةَ مُنَاجَاتِی عَنْ قُلُوبِهِمْ » (5)
پس دعا و عبادت مزه دارد. از خدا بخواهیم این حلاوت و شیرینی را به ما بچشاند. |
3. وَ أَوْزِعْنِی فِیهِ لِأَدَاءِ شُکْرِکَ بِکَرَمِکَ؛ خدایا به کرمت به من توفیق اداء شکرت را بده
شکر به چه معنا است آیا صرف گفتن «الهی شکر» گفتن است؟ تشکر از خداوند است؟
نه ؟! شکر یعنی اینکه نعمت هایی که خداوند تبارک و تعالی به من داده است را درست و بجا مصرف کنم؛ اینکه چشم به نامحرم نگاه نکند شکر چشم است؛ اگر گوش از آواز حرام و غیبت دوری بکند, شکر گوش سالم است؛ زبان هم اگر غیبت نکند شکر زبان کرده ام.
خدایا به من توفیق بده شکر تو را بجا آورم
شعر:
شکر نعمت نعمتت افزون کند * کفر نعمت از کفت بیرون کند
4. وَ احْفَظْنِی فِیهِ بِحِفْظِکَ وَ سِتْرِکَ؛خدایا در روز چهارم ماه رمضان من را از گناه حفظ کن و توفیق ترک گناه بده
تو ستار العیوب هستی من را حفظم کن تا کسی از گناهان من با خبر نشود.
خدا را شکر کنیم که گناه بو ندارد
در روایت آمده است؛ اگر گناه بو داشت، هیچ دونفری پهلوی هم نمی نشستند « لَو تَکاشَفتُم ما تَدافَنتُم » (6)
اگر از گناهان هم خبر داشتید هیچ کس جنازه دیگری را دفن نمی کرد !؟ باید خدا را شکر کنیم که گناه بو ندارد.
البته اولیاء الهی بوی بد گناه را متوجه میشوند؛ امثال شیخ رجب علی خیاطها متوجه بوی گناه می شدند لذا گناه بو دارد؛ ایمان هم بو دارد.
حکایت:
اویس به دیدن پیامبر خدا آمد، ولی ایشان تشریف نداشتند و بخاطر قولی که به مادر داده بود منتظر رسول الله نماند و به یمن برگشت، وقتی رسول خدا ( صلی اله علیه و آله و سلم ) وارد منزل شدند ؛ فرمودند بوی اویس به مشامم می رسد « إِنِّی لَأَجِدُ نَفَسَ الرَّحْمَنِ مِنْ جَانِبِ الْیَمَن » (7) بوی ایمان اویس منزل رسول الله را معطر کرده بود. (8)
با بعضی انسانها وقتی معاشرت می کنی بدون اینکه عطری زده باشد خوش بو هستند، برعکس بعض افراد هستند که عطر هم که می زنند بوی بدی می دهند، بخاطر اینکه ایمان وتقوای کاملی ندارد ؛ نماز صبحش قضا شده لذا بوی بدی می دهد . شیطان به صورت همچین آدمی بول می کند در حاشیه مفاتیح آمده است: هر شب سه بار فرشته و ملکی شما را برای نماز شب بیدار می کند ؛ اگر بلند نشدی و اذان صبح گفته شد ؛ شیطان خوشحال می شود که موفق به خواندن نماز شب نشده ای و بعد بر صورت این چنین شخصی بول می کند. لذا در قدیم صورت ها نورانی بود ولی الان صورتها تاریک و کدر است. (9)
5. یَا أَبْصَرَ النَّاظِرِین
ای خدایی که از همه کسانی که نظر می کنند، تو بصیرتر هستی ؛ ای خدایی که از همه بینا تر هستی به ما توفیق بده که ما در ماه رمضان گناه نکنیم به حفظ خودت و به ستر خودت .
پی نوشت:
1- البلدالأمین والدرع الحصین ص : 219 ؛ در بعض مجامع روایی بجای «ابصر الناظرین» عبارت « یا خَیْرَ النَّاصِرِینَ» آمده مراجعه شود به «اقبال الاعمال ج 1ص : 257»
2- جلال الدین محمد بلخی ( ره ) در کتاب مثنوی معنوی گفته است:
قوت جبریل از مطبخ نبود * بود از دیدار خلاق وجود
همچنان این قوت ابدال حق * هم ز حق دان نه از طعام و از طبق
3- «بحارالأنوار ج : 21 ص : 26»
لی، [الأمالی للصدوق ] الدَّقَّاقُ عَنِ الصُّوفِیِّ عَنْ عُبَیْدِ اللَّهِ بْنِ مُوسَی الْحَبَّالِ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ الْحُسَیْنِ الْخَشَّابِ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ مِحْصَنٍ عَنِ ابْنِ ظَبْیَانَ عَنِ الصَّادِقِ عَنْ آبَائِهِ ع أَنَّ أَمِیرَ الْمُؤْمِنِینَ ع قَالَ فِی رِسَالَتِهِ إِلَی سَهْلِ بْنِ حُنَیْفٍ رَحِمَهُ اللَّهُ وَ اللَّهِ مَا قَلَعْتُ بَابَ خَیْبَرَ وَ رَمَیْتُ بِهِ خَلْفَ ظَهْرِی أَرْبَعِینَ ذِرَاعاً بِقُوَّةٍ جَسَدِیَّةٍ وَ لَا حَرَکَةٍ غِذَائِیَّةٍ لَکِنِّی أُیِّدْتُ بِقُوَّةٍ مَلَکُوتِیَّةٍ وَ نَفْسٍ بِنُورِ رَبِّهَا مُضِیئَةٍ وَ أَنَا مِنْ أَحْمَدَ کَالضَّوْءِ مِنَ الضَّوْءِ وَ اللَّهِ لَوْ تَظَاهَرَتِ الْعَرَبُ عَلَی قِتَالِی لَمَا وَلَّیْتُ وَ لَوْ أَمْکَنَتْنِی الْفُرْصَةُ مِنْ رِقَابِهَا لَمَا بَقَّیْتُ وَ مَنْ لَمْ یُبَالِ مَتَی حَتْفُهُ عَلَیْهِ سَاقِطٌ فَجَنَانُهُ فِی الْمُلِمَّاتِ رَابِطٌ
4- «اقبال الاعمال ص 709 ؛ مفاتیح الجنان؛ دعای کمیل»
5- «کافی ج 1ص 46»
عَلِیُّ بْنُ إِبْرَاهِیمَ عَنْ أَبِیهِ عَنِ الْقَاسِمِ عَنِ الْمِنْقَرِیِّ عَنْ حَفْصِ بْنِ غِیَاثٍ عَنْ أَبِی عَبْدِ اللَّهِ ع قَالَ إِذَا رَأَیْتُمُ الْعَالِمَ مُحِبّاً لِدُنْیَاهُ فَاتَّهِمُوهُ عَلَی دِینِکُمْ فَإِنَّ کُلَّ مُحِبٍّ لِشَیْ ءٍ یَحُوطُ مَا أَحَبَّ وَ قَالَ ص أَوْحَی اللَّهُ إِلَی دَاوُدَ ع لَا تَجْعَلْ بَیْنِی وَ بَیْنَکَ عَالِماً مَفْتُوناً بِالدُّنْیَا فَیَصُدَّکَ عَنْ طَرِیقِ مَحَبَّتِی فَإِنَّ أُولَئِکَ قُطَّاعُ طَرِیقِ عِبَادِیَ الْمُرِیدِینَ إِنَّ أَدْنَی مَا أَنَا صَانِعٌ بِهِمْ أَنْ أَنْزِعَ حَلَاوَةَ مُنَاجَاتِی عَنْ قُلُوبِهِمْ
6 – «بحارالأنوار ج : 74 ص : 385»
[عیون أخبار الرضا علیه السلام ] لی، [الأمالی للصدوق ] عَنْ عَلِیِّ بْنِ أَحْمَدَ بْنِ مُوسَی عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ هَارُونَ الصُّوفِیِّ عَنْ عُبَیْدِ اللَّهِ مُوسَی الرُّویَانِیِّ عَنْ عَبْدِ الْعَظِیمِ بْنِ عَبْدِ اللَّهِ الْحَسَنِیِّ قَالَ قُلْتُ لِأَبِی جَعْفَرٍ مُحَمَّدِ بْنِ عَلِیٍّ الرِّضَا ع یَا ابْنَ رَسُولِ اللَّهِ حَدِّثْنِی بِحَدِیثٍ عَنْ آبَائِکَ ع فَقَالَ حَدَّثَنِی أَبِی عَنْ جَدِّی عَنْ آبَائِهِ ع قَالَ قَالَ أَمِیرُ الْمُؤْمِنِینَ ع لَا یَزَالُ النَّاسُ بِخَیْرٍ مَا تَفَاوَتُوا فَإِذَا اسْتَوَوْا هَلَکُوا قَالَ قُلْتُ لَهُ زِدْنِی یَا ابْنَ رَسُولِ اللَّهِ فَقَالَ حَدَّثَنِی أَبِی عَنْ جَدِّی عَنْ آبَائِهِ ع قَالَ قَالَ أَمِیرُ الْمُؤْمِنِینَ ع لَوْ تَکَاشَفْتُمْ مَا تَدَافَنْتُم
7- مجموعة ورام(تنبیه الخواطر) ج 1ص 154 «إِنَّ رَسُولَ اللَّهِ ص قَالَ إِنِّی لَأَجِدُ نَفَسَ الرَّحْمَنِ مِنْ جَانِبِ الْیَمَن»
8 – اویس قرن یکی از زهّاد ثمانیه است که شبی را به رکوع و شبی را به سجده می گذرانید. آنقدر تابش نور حقیقت در دل او اثر گذارده بود که با آنکه خدمت رسول الله نرسیده بود چنان اتّصال باطنی داشت که وقتی که دندان پیامبر در احد شکست، دندان او در وطن خود شکست.
شغلش شترچرانی بود و ارتزاقش از آن بود. مادری داشت که بسیار به او علاقه مند بود. از مادر اجازه خواست که رخصتش دهد تا به خدمت رسول الله برسد. مادر نیم روز به او اجازه داد که در مدینه خدمت پیغمبر برسد و زیاده توقّف نکند، و اگر پیغمبر در مدینه نبود مراجعت نماید. اویس بسوی مدینه آمد و از رسول الله تفحّص کرد، گفتند پیغمبر در مدینه نیست. یکی دو ساعت توقّف نموده روی اطاعت امر مادر مراجعت کرد. چون حضرت به مدینه مراجعت کردند، فرمود: این نور کیست که در این خانه می نگرم؟! گفتند: شتربانی که اویس نام داشت آمد و باز شتافت. حضرت فرمودند: در خانه ما نور خود را به هدیه گذاشت و رفت .
در «بحار الأنوار، ج 42، ص 155؛ سفینة البحار، ج 1، ص 53» : چنین نقل شده است که [رسول خدا می فرمود: بوهای خوش بهشت از جانب قرن به مشام می رسد. چقدر اشتیاق دیدار ترا دارم ای اویس! آگاه باشید: هر کس او را زیارت کرد سلام مرا به او برساند. سؤال شد ای رسول خدا مگر اویس قرن کیست؟ فرمود: شخصی است که اگر از شما پنهان بماند گویا کسی را گم نکرده اید و اگر در میان شما باشد چندان به او اعتنائی نمی کنید و بهاء نمی دهید. بواسطه شفاعت او در روز قیامت همانند تعداد افراد قبیله ربیعه و مضر به بهشت می روند. به من ایمان آورده است درحالیکه مرا ندیده و در رکاب خلیفه من أمیرالمؤمنین علی بن أبی طالب علیه السّلام در جنگ صفّین به شهادت خواهد رسید.
« منبع : انوارالملکوت ج 2 ص 263الی 264 ؛ علامه سید محمد حسین طهرانی »
9- «من لا یحضره الفقیه-ترجمه غفاری ج 2 ص 168»
علاء از محمّد بن مسلم و او از یکی دو امام باقر یا صادق علیهما السّلام روایت کرده که فرمود: هیچ بنده ای نیست مگر اینکه در طول شب یک بار یا دو بار (فرشتگان) او را از خواب بیدار می کنند، اگر از بستر برخاست که توفیق نماز شب را یافته است، و اگر نه این بار شیطان بجای فرشتگان می آید، و در گوش او بول می کند، آیا ندیده اید که وقتی کسی صبح از خواب برمیخیزد اگر سحر به عبادت برنخاسته باشد چقدر افسرده و سنگین و تنبل و کسل است؟!!
شرح دعای روز چهارم ماه مبارک رمضان| جواد محدثی
فرازهای این دعا عبارت است از:
«عبد» و «اطاعت»، قرين همند و بنده خدا بودن، گوش به فرمان بودن را مى طلبد.
فرمان خدا، اجرا مى خواهد و اجراى «فرمان»، «نيرو» لازم دارد. هم قوّت بدنى و هم قدرت فكرى و هم تصميم و اراده جدّى، تا سخن خدا در روى زمين حاكم شود و فرمان حق، برزمين نماند.
روزه گرفتن، خود يكى از اين فرمان هاست و خداوند فرمان داده كه «بنده»، براى «آزاد» شدن از بند عادت و روزمرّگى، برنامه خاصّى را در اين ماه خودسازى به اجرا درآورد.
روزه گرفتن، هم توانِ بدنى و استطاعت و بنيه لازم دارد، و هم قوّت اراده، و تصميمى استوار و محكم.
در حديث امام صادق عليه السلام است كه:
هرگز بدنى از آنچه كه نيّت بر آن استوار شده، ضعيف نمى شود: «لايَضْعُفُ بَدَنٌ عَمّا قَوِيَتْ عَلَيهِ النِّيَّةُ».
و اگر روزه گرفتن در رمضان، آسان به نظر مى آيد و تحمّل تشنگى و گرسنگى بيش از مواقع ديگر ممكن است، يك مقدار هم به خاطر همين تصميم و اراده است.
خداوند قدرت و قوّتمان دهد تا به آنچه كه «امر» كرده، عمل كنيم و در راه «اقامه» آن، كوشا باشيم. آنچه مهمّ است، برپائى اوامر خداست.
امر خداوند به چيست؟ به نماز و روزه، به جهاد و حجّ، به امر به معروف و نهى از منكر، به ايثار و مواسات، به دشمن ستيزى و دوست نوازى، به قسط و عدل و برابرى در برابر قانون، به اجراى حدود الهى در جامعه و به جلوگيرى از فساد و فحشا و منكرات.
بايد اينها در جامعه اسلامى «پياده» و «اجرا» و «اقامه» شود و فرمان الهى در تمام زواياى زندگى، در تمام ادارات و وزارتخانه ها، نهادها و ارگانها، مؤسسه ها و شركت ها، خانه ها و مدارس، بازارها و بيمارستانها و دانشگاهها و… حاكم گردد. در اين صورت است كه امر خدا، اقامه گشته است و اين كار، نيرو و قدرت اجرايى فردى و حكومتى مى خواهد.
ياد خدا كردن، لذّت و حلاوتى دارد، امّا براى كسى كه به گنج «معرفت»، دست يافته باشد. «ذكر» بى معرفت، جز تكرار كلماتى بر زبان نيست و اگر كسى خدا را شناخت، به او عشق مى ورزد و دمادم از او ياد مى كند.
شناخت، محبت آور است، و محبت و عشق، عاشق و دوستدار را به نام و ياد محبوب، مأنوس و دلگرم مى كند. كسى را كه خدا بر دل او تجلّى كند و نور حق بر قلبش بتابد، به جهانى وسيع و نورانى چشم مى گشايد.
پرتو ياد خدا گر دهد آرايش دل
بگذرد عمر تو در سايه آسايش دل
ثروت و مال نبخشد به دل آرام و قرار
كه از آن زاد پريشانى و آلايش دل
هست تنها به خداوند قسم، ياد خداى
مايه رحمت و آرامش و آسايش دل[1]
و اين سخن قرآن است كه:
«ألا بِذِكرِاللّه ِ تَطمَئِنُّ القُلُوبُ»،[2]
آرامش دلها در سايه ياد خداست.
مگرنه اينكه عاشق، از شنيدن نام معشوق، لذّت مى برد، مگرنه اينكه دوستدار، با ياد دوست، خوش است و در هر چيز، جمال رخ يار را مى بيند، و به هرجا كه مى نگرد… كوه و در و دشت، نشان از «او» مى بيند؟
طبيعى است كه بنده خالص خداوند هم، از ياد خدا و ذكر حق، لذّتى مى برد كه با لذّت هاى ديگر قابل مقايسه نيست.
طبيعى است كه بنده خالص خداوند هم، از ياد خدا و ذكر حق، لذّتى مى برد كه با لذّت هاى ديگر قابل مقايسه نيست. |
خواجه عبداللّه انصارى گويد:
الهى… غمها، با ياد تو، سرور است
و شادى ها، بى ياد تو غرور است
نيز مى گويد:
مست توام، از جرعه و جام آزادم
مرغ توام، از دانه و دام آزادم
مقصود من از كعبه و بتخانه تويى
ورنه من از اين هر دو مقام آزادم
شكر، گام دوّمى است، كه قدم اوّل آن، شناخت نعمت است.
شكر، بر نعمت است و تا نعمت را نشناسى، شكر كردن از دل، بر زبان نخواهد آمد.
ما، غرق نعمتيم. نعمت سلامتى و عافيت، نعمت خرد و انديشه، نعمت ايمان و اسلام و محبت اهل بيت، نعمت آزادى از ستم و طواغيت و برخوردارى از فرهنگ شهادت طلبى، نعمت جمهورى اسلامى و استقلال،
نعمت رهبرى و ولايت فقيه،
و… هزاران نعمتِ آشكار و نهان.
به فرموده خدا: «اگر بخواهيد نعمتهاى خداوند را بشماريد، نخواهيد توانست»[3]
پس، شكر نعمتها هم آنگونه كه شايد و بايد، در توان و قدرت ما نيست. سعدى گفته است:
از دست و زبان كه برآيد
كز عهده شكرش به در آيد؟
ما، در نفس نفس مان، مديون خداييم و به قول سعدى، در هر نفسى دو نعمت موجود است و بر هر نعمتى شكرى واجب…
در گلستان خوانده ايد كه:
«هيچ وقت از درد و مصيبتى نناليده بودم، تا اينكه موقعى كفش نداشتم، پا برهنه بودم. زارى وشكوه كردم.
به مسجدى رفتم. ديدم كسى پاندارد.
گفتم: شكر، كه من اگر كفش ندارم، پا دارم…».
بايد توفيق شكرگزارى نعمت ها را هم از خدا بخواهيم، كه اگر قدرتى برشكر بيابيم، اين هم نعمتى است از خدا و بر همين هم شكرى ديگر لازم است.
بايد در اقرار و اعترافمان، زبان به ياد نعمتها بگشائيم: «شكر لفظى»، و در عمل، از نعمتهاى خدا، آنگونه كه خواسته اوست، استفاده كرده و هر نعمت را در جاى خودش مورد استفاده قرار دهيم: «شكر عملى»، و شكر عملى مهمتر از شكر لفظى است.
در فراز پايانى دعاى امروز، از خدايى كه بصيرترين و بيناترين بينندگان است خواسته ايم كه با حفظ و پوشش خود، ما را نگهبان باشد و عيب ما را از پرده برون نيفكند.
«الـهى…
مكُش اين چراغ افروخته را،
و مران اين بنده آموخته را،
و مسوز اين دل سوخته را،
و مدر اين پرده دوخته را…».
پی نوشت:
[1] ـ محمد حسين بهجتى شفق.
[2] ـ رعد، آيه 28.
[3] ـ ابراهيم، آيه 34.
منبع: سيناي نياز؛ جواد محدثي
شرح و ترجمه دعای روز سوم ماه رمضان -شرح و ترجمه دعای روز سوم ماه رمضان